شناسایی تغییر جریان سفارشات

شاید تجربه کرده باشید مواقعی که یک روند قوی و تمیزی را در بازار شناسایی کردید و اقدام به معامله میکنید ولی بعد از ورودتان به بازار قیمت برگشته و یا اینکه به طور فرسایشی یک حرکت رنج را شروع کرده، برخلاف آن چیزی که شما تا قبل از آن در آن روند دیده بودید و انتظار داشتید که الان هم که شما وارد بازار شدید با همان کیفیت یک معامله ی خوب را از آن روند داشته باشید ولی این اتفاق نیفتاده.

خب این بر میگرده به اون مسئله ای که میگیم ما باید ببینیم در داخل بازار چه کسانی هستند آیا معامله گران سازمانی و حرفه ای هستند یا معامله گران خُرد، و اینکه با چه مقدار از سرمایه در بازار حضور دارند و در کدام جهت هستند و تا چه موقع قراره در بازار بمانند.
چیزی که در این آموزش میخوام برای شما توضیح بدم دقیقا همین مسئله است که این معامله گرهایی که روند به این خوبی و تمیزی را ساختند و دارند ادامه میدن تا چه موقع میخواهند در آن باقی بمانند!

استاد احمدرضا جبل عاملی یک مثال خیلی عالی در رابطه با این موضوع دارند که من الان برای شما توضیح میدم و بعدش میرم سراغ توضیحات فنی که ما از چه سرنخ هایی در رابطه با این موضوع می توانیم استفاده بکنیم.

فرض بگیرید شما به یک مهمانی دعوت شدید و به شما اطلاع میدن که در یک روز  و یک ساعت مشخص در محلی قرار است جشنی برگزار بشه و شما به آن جشن دعوت شدید.
خب حالا اگر شما دیرتر از زمانی که قبلا به شما اعلام شده به آن جشن برید چه اتفاقی می افتد؟
مسلما جشن تمام شده و شما با یک سالن خالی و بهم ریخته مواجه میشید و اون آدم هایی که به جشن دعوت شده بودند هیچ کدام دیگه نیستن.
نه تنها هیچ کدام از لذت های آن جشن را نبردید بلکه بسیار ناراحت و غمگین خواهید شد.

در بازار های معاملاتی هم دقیقا به همین شکل است تا قبل از ورود ما به بازار، در روند ها حسابی پول بود، واکنش ها عالی و سریع بودند اما بعد از اینکه معامله گرهایی که این بازار را داشتند و روندها را می ساختند از بازار خارج شدن و ما تازه به بازار وارد شدیم تا معامله ای انجام بدیم دقیقا مثل ورودمان به مهامانی بعد از تمام شدنش است.
که دیگه آدم ها نیستند و اون پذیرایی ها تمام شده است، اون خوش گذرانی ها دیگه نیست و فقط ما با یک محیط آشفته و بهم ریخته رو به رو هستیم.

پس به همان اندازه که شناسایی یک روند خوب و درست مهمه، به همان اندازه هم مهمه که ما بتوانیم تشخیص بدیم که این روند تا کی ادامه داره و بعد از ورود ما به بازار، قیمت برخلاف آن روندی که تا اون موقع داشتیم نگاه میکردیم حرکت نکنه و یا وارد رنج نشه.

این کار را ما از طریق تغییر جریان سفارشات میفهفیم که این موضوع را با بررسی سرنخ هایی که در کندل ها است متوجه میشیم اما این به این معنا نیست که ما الگوهای کندل استیک داریم یا از الگوهای کندل استیک استیو نیسون استفاده میکنیم بلکه فقط از رفتار کندل ها به عنوان دوره های زمانی که رفتار معالمه گرهای موثر حاضر در بازار را نشان میده استفاده میکنیم.

کندل چیست؟

خب من در ابتدا برای شما خود کندل را توضیح میدم که مطمئن بشم شما کندل ها رو میشناسید و با مشخصاتش کاملا آشنا هستید. حالا کندل چی هست؟
اگر در بازار نگاه کرده باشید قیمت زمانی که حرکت خودش را انجام میده یکسری شمایل رو از خودش به جا میزاره که حدودا شبیه به این است. (تصویر شماره 1)

1

حالا یک مقدار بزرگتر و یا یک مقدار کوچکتر و حتی با رنگ های متفاوت مثلا بعضی هاشون سبز هستند و بعضی هاشون قرمز.
در کندل ها تنوع بسیار زیادی در شکل هاشون وجود داره هر کدام به یک اندازه و به یک شکل هستند. اینکه این کندل ها چه شکلی و یا چه رنگی دارند اصلا مهم نیست و ما فقط سرنخ هایی که به ما میدن را دنبال میکنیم.
اما خود کندل حالا چیه؟

کندل یک زمان باز شدن داره مثلا شما اگر تایم فریم روزانه را انتخاب کنید هر 24 ساعت که بازار باز است یک کندل جدید شکل میگیره یا مثلا اگر تایم فریم یک ساعته را انتخاب کنید هر یک ساعت یک کندل جدید شکل میگیره این به این معنی است که هر کندلی که شما دارید در آن تایم فریم میبینید برای یک ساعت بوده یا برای یک روز بوده.

بستگی به آن تایم فریمی که خودمان انتخاب کردیم دارد هر یک کندل اون بازه زمانی را داره و رفتار معامله گرها را به ما نشان میده خب در کندل ها ما یک جایی را داریم به نام open جایی که قیمت در آن بازه زمانی که الان گفتیم باز میشه.
غیر از قیمت open ما قیمت close هم داریم یعنی فارغ از اینکه چقدر قیمت در طول این یک ساعت بالا و پایین شده به هر حال یک جایی است که اون یک ساعت تمام میشه و اون کندل بسته میشه یعنی هیچ تغییری تحت هیچ شرایطی دیگه در آن ایجاد نمیشه و ما به اون محدوده یعنی به اون قیمت میگیم قیمت close ، یعنی این قیمت دیگه بسته شده. (به تصویر شماره 2 دقت کنید)

2

خب طبیعتا در طول این حرکاتی که قیمت داشته، یک بالاترین و یا پایین ترین نوسانی هم از خود نشان داده یعنی در زمانی که داشته در قیمت های بالا حرکت میکرده یک بالاترینی وجود داشته، ما به این بالاترین قیمت میگیم (های)High و به اون قیمت پایین ترین یا ارزانترین قیمتی که تونسته ثبت کنه در آن یک ساعت میگیم (لو) Low. (به تصویر شماره 3 دقت کنید)

3

نکته : پس یک کندل به طور واضح و به طور استاندارد همیشه 4 تا قیمت داره یا 4 تا خصوصیتی داره که برای ما خیلی مهمه:

  1. Open     باز شدن قیمت
  2. High     بالاترین قیمت
  3. Low     پایین ترین قیمت
  4. Close     بسته شدن قیمت
4

حالا از این خصوصیت کندل ها در بازار زمانی که ما میخواهیم رفتار قیمت را بررسی کنیم یعنی سرنخ تغییرات قیمت را ببینیم چطور باید استفاده کنیم؟

یکی از کاربردهای این ویژگی کندل ها اینه که بفهمیم آیا معامله گران بزرگ هنوز توی بازار هستند، یا اگر حضور دارند هنوز دارند ادامه میدن یا اگر نیستند چه موقع تازه می خواهند وارد بشن.

تغییر جریان سفارشات از طریق رفتار کندلها

خب برای اینکه بفهمیم ما میایم و اون کندل را نگاه میکنیم. از بالاترین قیمت تا پایین ترین قیمتی که داشته یعنی از high تا low فارغ از رنگ کندل و طرح کندل اون را تقسیم بر 3 قسمت مساوی میکنیم. (تصویر شماره 5)

5
6

حالت اول (در یک سوم بالایی)

حالا اگر قیمت زمانی که close کرده در یک سوم بالایی قرار گرفت یعنی در این محدوده (مستطیل نارنجی در تصویر شماره 6). در واقع در یک سوم بالایی بسته بشه پس با احتمال بالاتر قیمت در آینده نه چندان دور یعنی در یکی دو کندل بعدی نیز حرکت آن صعودی است.

این چرا برای ما مهمه چون ما می خواهیم فقط فقط زمانی وارد بشیم به معامله که با احتمال بالاتری کمترین خواب سرمایه را داشته باشه، یعنی بلافاصله قیمت وارد محدوده ی سود بشه، و این به ما کمک میکنه که دیگه حرکات قیمت ما رو احساسی نکنه، ما را هیجانی نکنه از طریق اینکه بخواد در محدوده ضرر یا همان موقع ورود به معامله قیمت بازی کنه بلکه بلافاصله تکلیف معامله معلوم میشه و میره توی محدوده سود.

این خیلی برای ما مهمه چرا؟ برای اینکه اگر معامله گر کلی معامله سود ده داشته باشه، ولی با استرس، با نگرانی و با هیجان خیلی زیاد این معاملات را انجام داده باشه کمترین ارزشی نداره.
به این خاطر که کل اون پول ها را باید خرج دکتر و درمان خودش بکنه به علت استرس و فشار های عصبی خیلی زیادی که بهش وارد شده.

حالت دوم (در یک سوم پایینی)

7

حالا اگر فرض کنیم قیمت در یک سوم پایینی بسته شده یعنی مثلا close کندل اینجا اتفاق افتاد (مستطیل زرد در تصویر شماره 7) پس با احتمال بالاتر در یکی دو کندل بعدی قیمت نزولی است و قیمت در واقع ریزش خواهد کرد که ما اگر دنبال معامله فروش باشیم مطمئن میشیم که الان زمان ورود به بازار است پس این به ما کمک میکنه تا در زمان مناسب وارد معامله بشیم.

نکته بسیار مهم : تاکید میکنم فقط زمان ورود به بازار را بهتر تشخیص میدیم و برای معامله درست و پر سود ما اول باید یک روند مناسب برای معامله را با توجه به آموزش های گذشته که یاد گرفتیم روند خوب چه ویژگی هایی دارد را شناسایی کنیم وقتی بررسی کردیم و متوجه شدیم که معامله گران سازمانی در بازار هستند اونوقت برای ورود به معامله میتوانیم از این روش استفاده کنیم پس اول شناسایی روند مناسب برای معامله مهم است.

یعنی با هر کندل، زمانی که فهمیدیم خریداریم یا فهمیدیم فروشنده ایم ما معامله ای انجام نمیدیم که منجر به یک معامله با خواب سرمایه زیاد بشه و فرسایشی حرکت بکنه و بعد بره تو سود چون احتمال داره این وسط به دلیل فرسایشی حرکت کردن قیمت ما از معامله خارج هم بشیم.
پس این کار به ما میکنه تا معاملاتی داشته باشیم که کمتر خواب سرمایه در آنها است.

حالت سوم (در یک سوم میانی)

8

اگر هم در یک سوم وسط بسته بشه (مستطیل آبی در تصویر شماره 8) که خب قیمت در یکی دو کندل بعد به طور چشمگیر و موثر نه آنچنان صعود خواهد داشت و نه آنچنان حرکت نزولی، بلکه به صورت رنج داره ادامه میده این در بین موومنت هم برای ما کاربرد دارد زمانی که میخواهیم معاملات باز خودمان را مدیریت کنیم، چون قبلا برای شما گفتم ما اصلا حد سود نداریم به این خاطر که از حداکثر پتانسیل بازار داریم بهره میبریم پس در آموزش های آینده جایی که میخواهیم معاملات باز خودمان را مدیریت بکنیم به طور کامل متوجه میشیم که ما از این سرنخ چطور استفاده میکنیم بابت مدیرت معالمه باز خودمان.

خب ما در این مطلب با خصوصیات کندل ها آشنا شدیم و برای اینکه در زمان درست وارد معامله بشیم باید به چه نکاتی دقت کنیم در مطلب بعدی ما با نظریه معروف ( تئوری خلاف ) آشنا میشیم و یاد میگیریم چطور از این نظریه برای داشتن معاملات پر سودتر استفاده کنیم.

منتظر آموزش های بعدی باشید...