انواع اِستراتژی خروج

خروج یک قسمتی

در خروج یک قسمتی ما جایی که احساس کنیم بهترین زمان برای نقد کردن یک معامله است ما کل معامله را نقد می کنیم و از بازار خارج میشیم.
حالا چه در محدوده ی سود باشیم یا چه در محدوده ی ضرر و چه در محدوده ی ورودمان باشیم. فرقی نداره به هر حال زمانی که تشخیص دادیم قیمت دیگه بیشتر از این و بهتر از این نمی تواند در محدوده ی سود یا به سمت محدوده ی سود به نفع ما حرکت کنه، باید اون معامله نقد بشه و از اون بازار بیرون بیایم که ما این کار را در یک مرحله انجام خواهیم داد. (به تصاویر زیر دقت کنید)

1
2

دلیل اینکه ما در تصویر شماره ی 2 در یک مرحله در جایی که در تصویر مشخص کردم از بازار خارج میشیم این است که معامله ی ما به سقف متن بازارمان که با مستطیل زرد رنگ مشخص کردم رسیده و اینکه گام صعودی که ما در آن اقدام به معامله کردیم تقریبا دو برابر گام صعودی قبلیه خودش است که با فلش سفید رنگ مشخص کردم. یعنی چی؟

یعنی بازار داره به ما میگه که قیمت بیشترین مسافتی که می توانسته طی کنه را به انجام رسانده و بعد از این قطعا قیمت نیاز به استراحت و اصلاح داره برای همین بهترین کاری که میشه کرد این است که در محدوده ی خط بنفش رنگ جایی که خروج از معامله را مشخص کردم وقتی دیدیم قیمت دچار بی وزنی شده باید کل معامله را نقد کنیم و از بازار بیرون بیایم چرا که به احتمال خیلی زیاد قیمت میخواد یک اصلاحی انجام بده و از آنجایی که ما دوست نداریم سودی که از بازار بدست آوردیم را از دست بدیم برای همین بهتره همین جا به طور کامل از بازار خارج بشیم.

خروج چند قسمتی

اما در مورد خروج چند قسمتی چه کاری باید انجام بدیم!
طبیعتا زمانی که در بازار روندی شکل میگیره و قیمت به پیشروی های خودش در یک سمت مشخص ادامه میده ما این اجازه رو داریم با در نظر گرفتنه کارا بودن بازار که یعنی احتمال داره هر زمان هر اتفاقی بی افته حتی برخلاف انتظار و تحلیل ما، در بالاترین سودی که در اون لحظه ی بازار، معامله ی ما بدست آورده، ما مقداری از معامله ی خودمان را نقد کنیم و مابقی معامله همچنان باز باشه. (به تصاویر زیر دقت کنید)

3
4

حالا اگر دوباره بازار به ما فرصت ورود جدید داد که چه بهتر، ما این اجازه را داریم دوباره ورود به یک معامله ی جدید داشته باشیم حتی با حجم بیشتر. (تصویر شماره 5)

5

چون مقداری سود اندوخته از معامله ی قبل آن داریم ضمن اینکه هزینه ی این معامله ی جدید از جیب خودمان نیست و هزینه اش از جیب بازاره. یعنی چی؟

یعنی ما معامله ی قبلی خودمان یعنی معامله ی اول را که انجام دادیم را هنوز به طور کامل نبستیم فقط مقداری از آن را در محدوده ای که با خط بنفش مشخص کردم بستیم و نقد کردیم.
در نتیجه اون مقداری که هنوز بازه و در سود هست میشه ضرر احتمالی که شاید به خاطر ناکام ماندن معامله ی دوم یعنی معامله جدید، ما بخواهیم به عنوان هزینه به بازار پرداخت کنیم.

جمع بندی نکات

چون این مبحث یک مبحث جدید هست ما یک جمع بندی بکنیم تا اینجا.
پس ما تا اینجا دو مدل خروج از بازار داریم یکی خروج یک قسمتی یعنی تمام حجم معامله مان را در بازار اولین جایی که تشخیص بدیم بهترین زمان هست برای نقد کردن ما کل معامله را نقد می کنیم و از بازار خارج میشیم.

یک مدل هم خروج چند قسمتی هست که این خروج چند قسمتی در واقع به تناوبی که قیمت در جهت روند بازار داره و به حرکت خود ادامه میده بنا به روحیاتی که هر شخص داره در چند مرحله معامله ی خودمان را نقدش می کنیم.
حالا اینکه این مراحل نقد کردن معامله برای هر شخص به چه صورت باشه، این از طریق ژورنال معاملاتی امکان پذیره که در آموزش های بعدی به طور کامل برای شما توضیح میدم.
در واقع یاد میگیرید که چطور از طریق ثبت ژورنال و بعدا بررسی اون بفهمید که از نظر تیپ شخصیتی خروج یک قسمتی برای شما بهتر است یا خروج چند قسمتی.

انواع خروج چند قسمتی

1- کسانی که بیشترین سود قطعی را از بازار می خواهند.

خب حالا می خواهیم ببینیم که شما جزء کدام دسته از تیپ های شخصیتی هستید که چه مقداری یا چند درصد از اون میزان حجم معامله ی خودتون را در هر قسمت نقد می کنید. (به تصویر زیر دقت کنید)

6

فرض بگیرید شما معامله ای انجام دادید بعد از ورودتان به معامله اولین اِکستنشن در بازار ایجاد شده (تصویر شماره 6). شاید از نظر ذهنی شما راحت تر باشید که حدود 50 درصد از حجم اون معامله ی خود را اونجا یعنی در اکستنشن اول ببندید.

چرا چون میگید احتمال اینکه قیمت اولین اِکستنشن را طی کنه خیلی بالاتر از اینه که بخواهد اِکستنشن دوم یا سوم را طی بکنه حالا که بالاترین احتمال را داشته من بیشترین مقدار را نقد میکنم. برای اِکستنشن دوم 30 درصد بقیه اش را نقد میکنم و برای بعدی 20 درصد را.
یعنی هر چه احتمال کمتر میشه برای پیشروی قیمت، شما درصد بیشتری را نقد میکنید. یعنی چی؟

یک اصلی وجود داره در آمار و احتمالات که میگه هر چه یک اتفاق بیشتر بی افته احتمال اینکه دیگه نیوفته خیلی بیشتره و همینطور برعکس. یعنی چی؟
استاد احمدرضا جبل عاملی در این رابطه یک مثال خیلی عالی دارند و برای اینکه این مطلب را راحت تر درک کنید من برای شما باز گو میکنم.

فرض بگیرید یک شهری زلزله خیز است و هر صد سال یکبار زلزله های شدید در آن منطقه رخ میده خب طبیعتا اگر سال های اول باشه که از آن زلزله گذشته کسی آنچنان ترس و نگرانی نداره که نکنه امشب که می خواهیم بخوابیم یا امروز که داریم از خواب بیدار میشم همان روزی باشه که می خواد این زلزله اتفاق بی افته چرا چون می دونه که به طور میانگین 80 سال دیگه مونده.
اما اگر از آخرین زلزله ای که گذشته صد و ده سال گذشته باشه خب طبیعتا مردم اون منطقه همیشه با یک ترس و نگرانی شب ها میخوابن و صبح ها بیدار میشن چرا که از اون دوره ی زمانیه خودش گذشته و امروز یا امشب میتواند همان روزی باشه که این اتفاق رخ میده.
یا در مورد سن موجودات هم همینطور بنا به میانگین سنی که هر موجود داره طبیعتا هر چقدر که سن آن بیشتر میشه احتمال اینکه حالا از دنیا بره خیلی بیشتره نسبت به اینکه در اوایل زندگی اش باشه.

برای روند در بازار هم همینطوره هر چه قیمت هنوز در ابتدای روند هست پس احتمال اینکه ادامه بده خیلی بیشتره ولی وقتی چندین اِکستنشن طی میکنه احتمال اینکه دیگه بخواد ادامه نده بیشتر هست.
در نتیجه تیپ شخصیت هایی که دوست دارند بیشترین سود قطعی را از بازار بگیرند میان و در اِکستنشن اول بیشترین مقدار را نقد میکنند.

2 - کسانی که کل حرکات بازار را برابر می بینند.

7

بعضی ها براشون فرقی نداره و کل حرکات بازار را مساوی می بینند میان میگن من پولم را تقسیم بر 3 می کنم و به طور مثال 30 درصد آن را در اِکستنشن اول، 30 درصدش را در اِکستنشن دوم و 30 درصد بعد هم در اکستنشن سوم نقد میکنم و 10 درصد باقی مانده را هم باز میزارم که قیمت هر چقدر تونست به حرکت خودش به نفع ما ادامه بده. که این سود میشه جبران هزینه هایی که داریم در بازار پرداخت می کنیم یعنی جبران بخشی از هزینه هایی که به دلیل ناکام ماندن معامله هامون به بازار پرداخت کردیم.
حالا اینکه ما چطور حد ضرر را به طور کامل مدیریت می کنیم هم در آموزش بعدی یعنی قسمت سوم استراتژی خروج بهش می رسیم.

3 - کسانی که بیشترین سود ممکن را از بازار می خواهند.

8

بعضی های دیگه برخلاف این عمل میکنند. اینها میگن که من براساس ریسکی که در بازار کردم، هزینه ای که در بازار پذیرفته ام، می خوام که تا بالاترین مقداری که احتمال داره قیمت بره بالا ازش استفاده کنم.
یعنی بیشترین سود ممکن را از بازار بدست بیارم در نتیجه در اِکستنشن اول 20 درصد را میگیرم، در اِکستنشن دوم 30 درصد و در اکستنشن سوم اگه برسه 50 درصد را.

حالا اینکه شما جزء کدام تیپ شخصیتی هستید و با کدام از مراحل اِستراتژی خروج راحت تر هستید را فقط ژورنال معاملاتی خودتان مشخص میکنه.
این مسائل ذهنی و فکری چیزهایی نیستند که من بتونم برای شما یک نسخه ای را بنویسم و بعد بگم همه معامله گرها از این نسخه باید استفاده کنند. نه این کاملا اشتباه است.

همانطور که برای هر کاری هیچ نسخه ی ثابتی وجود نداره، در رفتار های مربوط به معامله گری هم نسخه ی ثابتی وجود نداره.
شما باید ببینیند کدام تیپ شخصیتی هستید و کدام راه حل برای شما بهتر عمل میکنه. که این از طریق ژورنال معاملاتی اتفاق می افته.

خب ما در این مطلب با انواع استراتژی خروج آشنا شدیم و یاد گرفتیم که با توجه به شخصیت معامله گری، هر شخص چه رفتاری در بازار داشته باشه بهتره. در مطلب بعدی ما با قسمت سوم استراتژی خروج یعنی خروج از معامله با مدیریت حد ضرر آشنا خواهیم شد.

منتظر آموزش های بعدی باشید...